مهسامهسا، تا این لحظه: 19 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره

خاطرات دختر کوچولویی با آرزوهای بزرگ ...

ریاضی ....

سلام وقتی ما به کلاس دوم رفتیم ، معلم به ما یک کتاب ریاضی معرفی کرد که علاوه بر کتاب ریاضی خودمون سر کلاس کار کنیم . کتاب کلاغ سپید در صفحه ی اول کتاب از ما خواسته شده بود تا در مورد ریاضی هر چی به ذهنمون میرسه با نقاشی نشون بدیم .که من این رو کشیده بودم : چند روز پیش به صفحه ی اخر کتاب رسیدیم ، دوباره از ما خواسته شده بود که با شنیدن کلمه ریاضی هر چی به ذهنمون میرسه نقاشی کنیم . من اینو کشیدم : وقتی مامانم نقاشی رو دید گفت : مهسا چقدر چیز یاد گرفتی. جمع ، تفریق، شمارش اعداد ، احتمال .... از معلم خوبم خانم حیدریان که به من ریاضی را به این خوبی یاد داد سپاس گزارم .     ...
31 ارديبهشت 1392

خبر مهم ..

سلام دیروز یک اتفاق جالب افتاد .. جوجه بلدرچین من اولین تخمش رو گذاشت... وقتی بعد از ظهر با مامانم به خونه برگشتیم ، رفتم تا به جوجه ام سر بزنم که دیدم کنار گلدون  یک تخم افتاده. از خوشحالی جیغ زدم .. تخم رو به مامانم نشون دادم . اونم خیلی خوشحال شد . امروز هم دوباره جوجه ام ساعت 2:15 یک تخم دیگه گذاشت .. فکر کنم از این به بعد هر روز یک تخم بگذاره.. بعدا عکس تخم خال خالی جوجه ام رو هم میذارم تا شما ببینید.   ...
26 ارديبهشت 1392

جوجه بلدرچین من

سلام من عید امسال دو تا جوجه بلدرچین از پسر داییم گرفتم و با خودم به تهران اوردم. اونها خیلی کوچک بودند. اسمشون رو سوئیت و نازی گذاشته بودم . یکی از اونها دو هفته پیش مرد. من خاکش کردم . البته خیلی هم گریه کردم . یکی دیگه از اونها حالا بزرگتر شده. من  ومامان بهش غذا میدیم . خیلی دوسش دارم . چند تا از عکسهاش رو میذارم : بلدرچین شبها در قفس کنار اشپزخانه می خوابه چون حیاط هنوز سرده : بلدرچین من روزها توی حیاط خلوت برای خودش تمرین پرواز میکنه: ...
14 ارديبهشت 1392
1